اگر در فنجان قهوه خود قلب شکسته ای دیدید، وضعیتی وجود دارد که باعث درد و دل شکستگی شما شده است. مهمترین توصیه با دیدن این نماد این است که باید به خود فرصت دهید تا بر احساسات خود غلبه کنید. ممکن است ناراحتی ها و سختی ها در سطحی ترین لایه زندگی باشد اما شما آن ها را به عنوان مشکلاتی در عمیق ترین لایه های زندگی می بینید. شما احساس می کنید در یک دعوا و درگیری قرار گرفته اید که نمی خواهید در آن به دیگران آسیب برسانید. در ادامه این مطلب از آلامتو معنی قلب شکسته در فال قهوه بخوانید.
معنی قلب شکسته در فال قهوه در بالای فنجان
قلب شکسته در بالای فنجان قهوه نشان می دهد که شما در حال گذراندن دوره غم و اندوه هستید. این نماد به سادگی نشان می دهد که شما اوقات سخت و ناآرامی دارید. همچنین دلشکستگی برای مدتی به احساسات شما آسیب رسانده است. خبر خوب این است که همه چیز عذاب و غم نیست. اگر نزدیک دسته فنجان قهوه قلب شکسته را ببینید ، تنها یک راه پیش رو دارید و آن نگاه به آینده است. درد ها و غم های خود را به اعماق قلب خود بفرستید و سعی کنید قلبتان را احیا کنید. شما باید برای حرکت به سمت جلو و رفتن در مسیر موفقیت یک قلب قوی داشته باشید.
معنی قلب شکسته در فال قهوه در پایین فنجان
در این موقعیت نماد نشان می دهد که در عشق باید محتاط باشید. مردم می توانند در حل مشکلات به شما کمک کنند. اگرقلب شکسته در پایین فنجان باشد به این معنی است که شفای قلب شکسته شما به طول می انجامد. شما به طور قابل توجهی در تلاش برای مبارزه با پذیرش موقعیت بوده اید. اگر رسیدگی به چیزی در زندگی شما بسیار دشوار است، احتمالاً آن را کنار میزنید. قرار گرفتن قلب در ته فنجان قهوه نشان می دهد که این درد برای مدت طولانی با شما همراه خواهد بود مگر اینکه با آن مقابله کنید و آن را برطرف کنید.
معنی قلب شکسته در فال قهوه در وسط فنجان
برای اینکه قلب شکسته در وسط فنجان قهوه شما ظاهر شود نشان می دهد که اگرچه شما از افسردگی رنج می برده اید، اما یک روش برای رسیدگی به مشکلات را کشف کرده اید. سریعترین راه برای عقبنشینی این است که اجازه ندهید کسی شما را گیج کند، سردرگمی بسیار محتمل است. زمانی فرا می رسد که باید بین یک عاشق و یک دوست یکی را انتخاب کنید. این انتخاب آسان خواهد بود. قلب در خواندن برگ چای شما نیز می تواند با جداسازی چارکاها مرتبط باشد. شاید مهم باشد که با شبکه خورشیدی به قفسه سینه کار کنید تا تعادل عاطفی خود را بهبود ببخشید.
دیدن یک قلب بزرگ شکسته در فنجان قهوه نشان می دهد که تعادلی که در اختیار داشتید ممکن است از بین برود یا پنهان شود. این موقعیت نشان می دهد که گاهی اوقات ممکن است از طریق احساسات تحت تأثیر دیگران قرار بگیرید و از آن دسته افرادی نیستید که لطف دیگران را بپذیرید.
ممکن ایت برای شما هم پیش آمده باشد که رمز وایفای تان توسط هکر هک شده باشد. برای هک رمزهای وای فای، هکرها دو رویکرد کاملاً متفاوت را در پیش می گیرند.
برخی از هکرها به حملات کم مهارت متکی هستند که از رمز عبورهای ضعیف و کاربران ساده لوح استفاده می کنند، در حالی که دیگران می توانند با استفاده از سوء استفاده های پیشرفته و ابزارهای پیچیده سفارشی، حملات بسیار فنیتر را اجرا کنند.
بدون رمزگذاری، ترافیک در یک شبکه WiFi می تواند توسط همه افراد در محدوده شبکه ثبت و تجزیه و تحلیل شود.
امروزه رمزگذاری قوی WiFi، مانند WPA2، به یک ضرورت مطلق تبدیل شده است، اما حتی قوی ترین پروتکل رمزگذاری را می توان با رمز عبور ضعیف تضعیف کرد. بله، به خاطر سپردن یک رشته ده رقمی از الفبای قلمبه و سلمبه می تواند سخت باشد، اما عواقب یک هک وایفای موفق می تواند ویرانگر باشد.
چرا هکرها دست به این کار میزنند؟
هکرهای WiFi انگیزه های مختلفی برای این کار دارند. بهترین سناریو این است که شخصی WiFi شما را هک کند تا پهنای باند شما را بدزدد. بدترین سناریو این است که شخصی WiFi شما را هک کند تا هویت یا پول شما را به سرقت ببرد.
این چیزی است که شما مطلقاً نمی خواهید اتفاق بیفتد، و نکات امنیتی WiFi ما به شما کمک می کند تا از شبکه بی سیم خود در برابر مهاجمان محافظت کنید.
۷ روش موثر برای جلوگیری از هک وای فای
آیا با روش های بسیار زیادی که برای هک کردن وای فای وجود دارد، آیا راهکاری وجود دارد که بتوانیم جلوی این هک شدن را بگیریم؟ پاسخ مثبت است. در قسمت زیر ۷ توصیه برتر در مورد چگونگی بهبود چشمگیر امنیت شبکه WiFi آورده ایم:
رمز ورود به پنل مدیریتی مودم را تغییر دهید
آیا مراحل ابتدایی راه اندازی مودم تان را به یاد می آورید؟ در این مرحله هم نام ورود و هم رمز عبور “admin” بود، درست است؟
مشاهده می کنید، اکثر مودم ها دارای نام ورود و رمز عبور پیش فرض یکسان هستند، به این معنی که تقریباً هر کسی می تواند مستقیماً با استفاده از یک کابل اترنت معمولی به مودم شما متصل شود و تنظیمات آن را تغییر بدهد.
در حالی که این اتفاق کمتر برای کاربران خانگی معمولی رخ می دهد، چیزی است که صاحبان مشاغل نمی توانند از عهده آن برآیند. در اسرع وقت، اعتبار ورود به سیستم پیش فرض را برای امنیت بیشتر تغییر دهید.
ازسیستم رمزگذاری قوی استفاده کنید
رمزگذاری WiFi دفاع اصلی شما در برابر هکرهایی است که به دنبال راهی سریع و راحت برای هک رمزهای وای فای هستند. ارتباطات بی سیم رمزنگاری شده را می توان ضبط، تحلیل و سوء استفاده کرد. سطح اساسی حفاظت از WiFi رمزگذاری WEP است.
بسیاری از آموزش های آنلاین آسان وجود دارد که می توانند تقریباً به هرکسی نحوه هک رمز عبور WiFi در شبکه رمزگذاری شده WEP را آموزش دهند. همیشه باید حداقل از رمزگذاری WPA+TKIP استفاده کنید. در حالت ایده آل، مودم خود را طوری پیکربندی کنید که از رمزگذاری WPA2+AES برای امنیت استفاده کند.
روتر خود را به روز نگه دارید
مودم شما دارای سیستم عامل پیچیده ای است که از باگ ها و اشکالات نرم افزاری مصون نیست. یک باگ نرم افزاری بسیار ناخوشایند حتی می تواند به یک هکر از طرف دیگر جهان اجازه دهد از راه دور به شبکه شما نفوذ کرده و به اطلاعات شخصی شما دستبرد بزند.
در حالی که این روزها اکثر مودم ها به طور خودکار به روز می شوند، برای برخی لازم است به صورت دستی روند به روزرسانی را فعال کنید. ایده خوبی است که یک یادآوری روی تلفن هوشمند خود تنظیم کنید تا حداقل هر ماه یکبار بروزرسانی های موجود را بررسی کنید.
شبکه وای فای خود را مخفی کنید
نام شبکه WiFi شما در واقع SSID (Service Set Identifier) نامیده می شود.
می توانید به یک شبکه WiFi متصل شوید حتی اگر هیچگونه SSID را نشان ندهد، اما باید آدرس شبکه را بدانید. به این ترتیب، پنهان کردن شبکه WiFi با پخش نشدن SSID راهی موثر برای جلوگیری از استفاده اطرافیان و همسایگان از شبکه وای فای خانگی شماست.
دامنه وای فای خود را کاهش دهید
ما درک می کنیم که اکثر مردم ترجیح می دهند دامنه شبکه WiFi خود را گسترش دهند، اما گاهی اوقات منطقی است که این دامنه را به یک منطقه کوچک محدود کنیم. به عنوان مثال، اگر در یک آپارتمان کوچک زندگی می کنید، هیچ دلیلی وجود ندارد که دامنه WiFi خود را به اندازه کل بلوک گسترده کنید، چرا که با این کار به افراد بیشتری فرصت لازم برای هک کردن آن را می دهید.
یک ابزار تجزیه و تحلیل WiFi مانند NetSpot می تواند به شما در تعیین محدوده فعلی شبکه شما کمک کند.
مک فیلترینگ را فعال کنید
هر دستگاه مجهز به WiFi دارای یک شناسه منحصر به فرد به نام آدرس فیزیکی یا آدرس کنترل دسترسی رسانه (MAC) است.
شما می توانید موردم خود را طوری تنظیم کنید که فقط با آدرس های MAC خاصی ارتباط داشته باشد و از اتصال سایر افراد به شبکه شما جلوگیری کند.
فقط به خاطر داشته باشید که مک فیلترینگ هنوز هم یک روش بی خطر نیست زیرا تغییر آدرس MAC در اکثر دستگاه ها آسان است.
از وصل شدن به شبکه های عمومی باز خودداری کنید
به همان اندازه که شبکه های WiFi عمومی راحت هستند، هنگام اتصال باید بسیار محتاط باشید.
همه شبکه های وای فای عمومی به حریم خصوصی و امنیت کاربران خود احترام نمی گذارند و حتی ممکن است برخی از شبکه های عمومی توسط هکرهایی ایجاد شود که می خواهند قربانی بگیرند تا رمزها و حساب های بانکی آنها را سرقت کنند.
فقط به شبکه های عمومی تأیید شده و قابل اعتماد متصل شوید و همیشه اتصال خودکار WiFi را غیرفعال کنید.
وقتی که پای عشق به میان بیاید لحظهها دیگر مثل قبل نیستند، خواب و خوراک عاشق با فرد معمولی کاملاً متفاوت و است گویا در عالمی دیگر زندگی میکند!
به گزارش آلامتو به نقل از سایت مردمان؛ همه ما دوست داشتن را تجربه کرده ایم. والدین، برادر و خواهر، دوستان و حتی حیوانات خانگیمان را دوست داشته ایم. اما دوست داشتن عاشقانه کمی تفاوت دارد. عشق حسی عمیق و جدید است که با انواع دیگر دوست داشتن فرق دارد.
عشق ورزیدن و مورد عشق قرار گرفتن به زندگی ما غنا میبخشد. آدمها وقتی به دیگران احساس نزدیکی کنند، شادتر و حتی سالمتر خواهند بود. عشق کمک میکند احساس کنیم مهم هستیم، درکمان میکنند و احساس امنیت کینم.
اما هر نوع عشق حس خاص خود را دارد. حس عشقی که برای والدینمان احساس میکنیم با آنچه برای برادر کوچکمان یا دوست صمیمیمان داریم فرق میکند. و دوست داشتنی که در روابط عاشقانه تجربه میکنیم خود نوع بسیار خاصی از عشق است.
توانایی ما برای حس کردن عشق از دوران نوجوانی آغاز میشود. نوجوانان همه جهان حس عاشقانه مجذوبیت را احساس میکنند. حتی در فرهنگهایی که به افراد اجازه ابراز اینگونه احساسات داده نمیشود، باز هم این احساسات وجود دارند.
ایجاد احساسات عاشقانه و جذبه جنسی به دیگران بخشی طبیعی از بلوغ است. این احساسات جدید میتوانند بسیار هیجان انگیز یا حتی در ابتدا گیج کننده باشند.
ترکیبات جادویی روابط عاشقانه
عشق آنقدر احساس انسانی قدرتمندی است که دانشمندان مداوماً درحال تحقیق و بررسی روی آن هستند. آنها دریافته اند که عشق سه خصوصیت اصلی دارد:
مجذوبیت بخش شیمی عشق است. درواقع همان علاقه فیزیکی–حتی جنسی–است که دو طرف را به سمت هم میکشاند. مجذوبیت مسئول میل ما به بوسیدن و در آغوش گرفتن فردی است که به او عشق میورزیم. دقیقاً به همان دلیل است که وقتی آن فرد به ما نزدیک است مضطرب میشویم و دست و پایمان را گم میکنیم.
نزدیکی پیوندی است که وقتی ایجاد میشود که افکار و احساساتی که با هیچکس در میان نمیگذاریم را به آن فرد بروز میدهیم. وقتی این حس نزدیکی را داشته باشید، احساس حمایت، امنیت و درک شدن میکنید. اعتماد بخش مهمی از آن است.
تعهد قول و وعدهای است که طبق آن باید در پستی و بلندیهای رابطه به طرف مقابل خود وفادار بمانیم.
این سه ویژگی عشق میتوانند برای شکل گیری انواع مختلف رابطه با هم ترکیب شوند. مثلاً نزدیکی بدون مجذوبیت نوع دوست داشتنی است که با دوست صمیمیمان داریم. مسائل مهم زندگی و رازهایمان را با آنها درمیان میگذاریم، از آنها حمایت میکنیم و آنها هم پشتمان هستند. اما عاشقانه مجذوب آنها نیستیم.
مجذوبیت بدون نزدیکی مثل یک هوس زودگذر است. شما نسبت به یک نفر احساس جذبه جسمی میکنید اما به اندازه کافی او را خوب نمیشناسید تا با او احساس نزدیکی کرده و بتوانید تجربیات شخصی زندگیتان را با او درمیان بگذارید.
دوست داشتن عاشقانه زمانی است که مجذوبیت و نزدیکی با هم باشند. بسیاری از روابط اول با مجذوبیت شروع میشوند (عشق در نگاه اول) و بعد منجر به نزدیکی میشود. در بسیاری از موارد هم نزدیکی در یک رابطه دوستی به مجذوبیت کشیده میشود و دو طرف متوجه میشوند که چیزی که بینشان از بیش از یک دوست داشتن ساده است.
برای کسانیکه برای بار اول عاشق میشوند، تمایز قائل شدن بین این حس قوی جدید از مجذوبیت ظاهری و نزدیکی عمیقتری که در عشق اتفاق میافتد، بسیار سخت است.
سومین مولفه یک رابطه عاشقانه، یعنی تعهد، این است که تصمیم بگیرید — باوجود هر تغییر و مشکل که زندگی پدید می آورد– در آینده بعنوان یک زوج کنار هم بمانید.
گاهی اوقات زوجهایی که در دوران دبیرستان عاشق هم میشوند، روابطی متهد ایجاد میکنند که ماندگار میشود. اما بسیاری از روابط هم دوام نمی آورند. اما به این دلیل نیست که نوجوانان قادر به دوست داشتن عمیق نیستند.
در دوران نوجوانی روابط کوتاهتر هستند و دلیل آن این است که نوجوانان به دنبال تجربیات بیشتر و مختلف هستند. همه اینها بخشی از کشف خودمان، ارزشمان و اینکه از زندگی چه میخواهیم است.
دلیل دیگری که در نوجوانی روابط کوتاهتر است این است که هرچه بزرگتر میشویم، آنچه از روابط میخواهیم تغییر میکند. در نوجوانی–مخصوصاً برای پسرها–روابط فقط مجذوبیت ظاهری هستند. اما وقتی به ۲۰ سالگی میرسند، خصوصیات درونی فرد هم اهمیت پیدا میکنند. برای دختران نوجوان نزدیکی اهمیت بیشتری دارد–هرچند از جذابیت ظاهری هم بدشان نمیاید!
در نوجوانی، روابط بیشتر برای سرگرمی هستند. دوستیهای دختر و پسر در این سن بیشتر برای بیرون رفتن با همدیگر و تفریح کردن است. یکی دیگر از دلایل آن هم این است که چون بقیه دوستانتان کسی را دارند، شما هم باید دوستی داشته باشید تا بتوانید در جمعهای آنها شرکت کنید.
در اواخر نوجوانی جنبه سرگرمی این روابط کمتر شده و نزدیک شدن با هم و تکیه کردن به هم اهمیت بیشتری پیدا میکند. دخترها و پسرها وقتی به ۲۰ سالگی میرسند، پشتیبانی، نزدیکی و ارتباط و همچنین عشق برایشان ارزشمند میشوند. این زمانی است که افراد شروع به پیدا کردن کسی میکنند که بتوانند همیشه در کنارش بمانند.
وقتی افراد برای اولین بار عاشق شدن را تجربه میکنند، معمولاً با مجذوبیت شروع میشود. احساسات جنسی هم میتوانند بخشی از این مجذوبیت باشند. افراد در این مرحله درمورد یک عشق جدید رویاپردازی میکنند و موقع گوش دادن به آهنگهای مختلف یاد فرد موردنظر خود میافتند.
مطمئناً حس عشق را دارد اما این عشق نیست. هنوز وقت برای تبدیل شدن به نزدیکی که برای عشق لازم است را نداشته است. چون حس مجذوبیت و علاقه جنسی احساساتی جدید است، جای تعحب نیست که آن را با عشق اشتباه بگیریم. همه آنها بسیار شدید و هیجان انگیز هستند و درک آنها دشوار است.
شدت احمقانه دوران شور و مجذوبیت بعد از مدتی کمرنگتر میشود. مثل این میماند که همه انرژیتان را برای بردن یک مسابقه به کار گیرید، این نوع شور و احساسات تند بسیار هیجان انگیز است اما زیادتر از آن است که بتوان برای همیشه آن را نگه داشت.
اگر دوست دارید رابطهای دوام بیاورد، اینجاست که نزدیکی وارد جریان میشود. شدت پرشور زودهنگام کمرنگ شده و پیوندی محبت آمیز جای آن را میگیرد.
چند راه نزدیک شدن آدمها به همدیگر:
یاد بگیرید بدهید و بگیرید. یک رابطه سالم درمورد هر دو نفر است، نه اینکه یک طرف چقدر میتواند از آن دیگری بگیرد (یا به او بدهد).
احساسات آشکار. یک رابطه خوب و حمایت کننده به افراد امکان میدهد جزئیات خودشان را با هم در میان بگذارند–چیزهایی که دوست دارند و چیزهایی که دوست ندارند، نگرانیها، آرزوها، لحظاتی که به آن افتخار میکنند، ناامنی ها، ترسها و ضعفهایشان.
گوش دادن و حمایت کردن. وقتی دو نفر همدیگر را دوست دارند، وقتی طرفمقابل احساس ترس یا عدم امنیت میکند، از او حمایت و پشتیبانی میکنند. آنها هیچوقت، حتی وقتی با آنها مخالفت میکند، طرفمقابلشان را تحقیر نکرده و اذیت نمیکنند.
دادن، گرفتن، آشکار کردن و حمایت کردن یک روند دوطرفه است: یک نفر جزئیاتی از خود را مطرح میکند، دیگری چیز دیگری را درمیان میگذارد و بعد فرد اول برای بیشتر درمیان گذاشتن جزئیات مربوط به خود احساس امنیت بیشتری میکند. به این ترتیب، اعتماد و حمایت دوطرفه کمکم در رابطه ایجاد میشود و هر طرف میداند که وقتی اوضاع زندگی سخت شود، طرف مقابلش کنارش خواهد بود. هر دو طرف برای آنچه که هستند احساس پذیرفته شدن کرده و حس میکنند کسی دوستشان دارد.
شور و مجذوبیتی که زوج در ابتدای رابطه حس میکنند گم نشده است. فقط کمی فرق کرده است. در روابط بادوام و سالم، زوجها احساس میکنند که آن شور و هیجان هرازگاهی میآید و میرود اما نزدیکی بینشان همیشه برقرار است.
اما گاهی اوقات یک زوج نزدیکی خود را از دست میدهد.
برای بزرگسالها رابطه گاهی تبدیل به چیزی میشود که متخصصین آن را «عشق توخالی» مینامند.
این یعنی نزدیکی و مجذوبیتی که یک روز احساس میکردند از بین رفته است و دو طرف فقط به خاطر حس تعهد کنار هم مانده اند. اما این مشکل معمولاً برای نوجوانان پیش نمی آید و روابط آنها معمولاً به دلایل دیگر بر هم میخورد.
چرا روابط برهم میخورند؟
عشق چیزی بسیار حساس و ظریف است. برای دوام نیاز به مراقبت و توجه دارد. روابط هم درست مثل دوستیها، اگر وقت و توجه کافی در اختیار آن قرار داده نشود، ممکن است با شکست روبه رو شوند. این یکی از دلایلی است که باعث بر هم خوردن رابطه بعضی زوجها میشود–ممکن است یک طرف شدیداً سرگرم مدرسه، کارهای فوق برنامه یا کار باشد و وقت کمتری برای رابطه بگذارد. یا وقتی دبیرستان تمام میشود و هر کدام از طرفین به یک دانشگاه میروند که از هم فاصله دارد، رابطه آنها بر هم میخورد.
برای بعضی از زوجهای نوجوان هم با تغییر مسائلی که برای هر طرف مهم است، رابطه دستخوش نابودی میشود. یا وقتی هر طرف یک چیز متفاوتی از رابطه انتظار دارد. گاهی وقتها هر دو طرف میفهمند که رابطه شان به آخر رسیده است و گاهی فقط یکی از طرفین به این نتیجه میرسد و دیگری هنوز به ادامه رابطه تمایل دارد.
از دست رفتن عشق برای هر کسی میتواند دردناک باشد. اما اگر اولین عشق واقعیتان است و رابطه قبل از اینکه خودتان بخواهید برهم خورده است، احساس فقدان غیرقابل تحمل خواهد شد. درست مثل حس شور و هیجان اولیه رابطه، تازگی و خامی فقدان و حسرت هم بسیار شدید خواهد بود. به همین دلیل است که میگویند فلانی دلش شکسته است.
وقتی رابطه ای تمام میشود، افراد به حمایت واقعی نیاز دارند. از دست دادن اولین عشق معمولاً چیزی نیست که آمادگی احساسی روبه رو شدن با آن را داشته باشیم. داشتن دوستان نزدیک و اعضای خانواده برای تکیه کردن خیلی خوب است. متاسفانه خیلی ها–معمولاً بزرگسالها–از جوانان توقع دارند که خیلی زود فراموش کرده و به روال عادی زندگی خود برگردند.
اگر قلبتان شکسته است، کسی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید، کسی که دردی که میکشید را بتواند خوب درک کند.
به نظر غیرقابل باور است که وقتی قلبتان شکسته است بتوانید روزی بهتر شوید. اما به تدریج از شدت این احساسات کاسته میشود. و در آخر افراد به سراغ روابط و تجربیات دیگر میروند.
روابط–چه دو هفته طول بکشند، چه دو ماه، چه دو سال و چه تا پایان عمر–همه فرصتهایی برای تجربه عشق در سطحهای متفاوت هستند. ما یاد میگیریم چطور عشق بورزیم و چطور درمقابل آن عشق دریافت کنیم.
عشق فرصتی برای کشف خودمان در اختیارمان قرار میدهد. چیزهایی درمورد خودمان که دوست داریم را یاد میگیریم، چیزهایی که دوست داریم تغییر دهیم و خصوصیات و ارزشهایی که در فرد مقابل به دنبال آن هستیم.
روابط عاشقانه به ما احترام گذاشتن به خود و همچنین به دیگران را یاد میدهد. عشق یکی از کامل کننده ترین چیزهایی است که در زندگی داریم.اگر هنوز برایتان اتفاق نیفتاده، نگران نباشید، وقت زیاد دارید. مطمئن باشید که فرد مناسب شما ارزش صبر کردن را دارد.
دیدن یک باکتری زیر میکروسکوپ و آگاهی از اینکه توده ای عظیم از باکتری ها در هر جایی که فکرش را میکنید وجود دارد میتواند برای هرکسی هیجان انگیز باشد.
در این مطلب از مجله آلامتو به نکات جالبی در مورد باکتری ها می پردازیم. لطفا تا انتها با ما همراه باشید.
حداقل ۳٫۵ میلیارد سال است که باکتریها وجود دارند و این قدمت آنها را به قدیمی ترین شکل حیات شناخته شده روی کره زمین تبدیل کرده است.
Pseudomonas natriegens، یک باکتری ساکن اقیانوس، می تواند روند تولد تا تولید مثل را در ۱۰ دقیقه طی کند. از نظر تئوری در یک ساعت تنها یک سلول می تواند بیش از ۱ میلیارد سلول به وجود آورد.
بشر تا قبل از سال ۱۶۷۴، هنگامی که دانشمند هلندی آنتونی فان لیوونهوک در حالی که با میکروسکوپ تازه اختراع شده مشغول کار بود، باکتری ها را ندیده یود.
یک استدلال قانع کننده برای مسواک زدن: این دانشمند هلندی باکتری ها را هنگام بررسی خراشی در دهان انسان کشف کرد.
بیشتر باکتری ها هنوز شناسایی نشده اند. در سال ۲۰۰۳ ژنتیک شناسی به نام Craig Venter شروع به گشت و گذار در دریاهای آزاد و تجزیه و تحلیل آب کرد. او در اولین سفر خود بیش از یک میلیون ژن باکتریایی را که قبلاً دیده نشده بود، مشاهده کرد.
اولین شکل مصنوعی حیات، یک روبات نیست بلکه یک باکتری خواهد بود. ونتر که به یافتن باکتری های طبیعی بسنده نکرده است، تلاش خود را در راستای ساختن یک باکتری به کار گرفته است.
هیچ راهی برای فرار از باکتری ها نیست. بدن شما ۱۰ برابر بیشتر از سلول های انسانی، دارای سلول های باکتریایی است.
راهی برای شکار باکتری ها وجود ندارد. به عنوان مثال اشریشیا کُلی (E coli) می تواند ۲۵ برابر طول خود در ۱ ثانیه حرکت کند.
باکتری ها حتی داخل سلول های ما جایگاه دائمی ایجاد کرده اند. میتوکندری ها، نیروگاه هایی که تقریباً به تمام سلول های بدن انرژی می دهند، زاده باکتری هایی هستند که میلیاردها سال پیش توسط میکروارگانیسم های بزرگتر بلعیده شده اند.
باکتری ها در ایجاد مقاومت در برابر آنتی بیوتیک ها مهارت دارند. یکی از کشنده ترین باکتری های مقاوم MRSA است که تنها در سال ۲۰۰۵ ۱۹۰۰۰ آمریکایی را کشت.
کشنده بودن MRSA (استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متی سیلین) تا حدی ناشی از گروهی از مواد شیمیایی معروف به کاروتنوئید است که MRSA از آنها برای مبارزه با سیستم ایمنی بدن ما استفاده می کند. از قضا، کاروتنوئیدها در بسیاری از میوه ها و سبزیجات سالم یافت می شوند و ممکن است خطر ابتلا به سرطان را کاهش دهند.
بیشتر باکتری ها بی ضرر هستند و برخی از آنها حتی در هضم غذا نیز مفید هستند. موش های دارای روده عاری از باکتری باید ۴۱ درصد کالری بیشتری نسبت به همتایان میکروبی خود مصرف کنند.
باکتری های شناور در ایجاد تراکمی که منجر به بارش برف و باران می شود، بسیار موثر هستند. برخی از دانشمندان اسپری کردن باکتری ها در ابرها را برای پایان خشکسالی پیشنهاد می کنند.
برخی از باکتری ها در شرایط سخت رشد می کنند. در سال ۲۰۰۶ در کاوش در معدن طلای آفریقای جنوبی، باکتری هایی که تقریباً دو مایلی زیر زمین زندگی می کردند، پیدا شدند.
گونه ای دیگر، یعنی Deinococcus radiodurans، می تواند تقریباً ۱۰۰۰۰ برابر دوز تابش کشنده برای انسان زنده بماند. این چیزیست که آن را به کاندیدای اصلی پاکسازی زباله های هسته ای تبدیل می کند.
دانشمندان استرالیایی دریافتند که یک باکتری به نام Ralstonia metallidurans می تواند طلای محلول را به قطعات جامد تبدیل کند.
آیا باکتری ها هم می توانند ویندوز را اجرا کنند؟ دانشمندان با برنامه ریزی دستورالعمل های ژن آنها، coli را که شبیه رایانه عمل می کند، برای این منظور تنظیم کرده اند.
انگلستان با داشتن معتبرترین گواهینامه رانندگی در جهان در مقام اول قرار می گیرد. آیا به تازگی تصمیم به مهاجرت به خارج از کشور گرفته اید و قصد دارید در مقصد جدید خود رانندگی کنید؟
ممکن است سوالاتی از قبیل اینکه آیا می توانم بلافاصله در کشور جدید رانندگی کنم؟ آیا می توانم از همین گواهینامه با قانون کشور مقصد هم استفاده کنم؟ این کار چقدر طول می کشد و مراحل آن چگونه است؟
یک نقشه تعاملی مقایسه کشورها می تواند نقطه شروع خوبی برای ایده گرفتن در مورد انتقال گواهینامه فعلی خود به گواهینامه کشور جدید محل سکونت باشد.
اعداد بالا به معنای قدرت بیشتر گواهینامههای صادره از آن کشور هستند
تصویری که مشاهده می کنید، گواهینامه های رانندگی ۲۲ کشور را بر اساس میزان “قدرت” آنها رتبه بندی می کند. رتبه بندی بر اساس مجوزها و محدودیت های مختلفی است که هنگام انتقال یک گواهینامه به دیگری ایجاد می شود.
اگر دارای گواهینامه انگلستان یا فرانسه هستید، یعنی قدرتمندترین گواهینامه را دارید در حالی که کسانی که دارای گواهینامه از کشور روسیه هستند کم قدرت ترین گواهینامه را دارند.
یعنی با داشتن گواهینامه انگلستان یا فرانسه به هر کشوری که بخواهید مراجعه کنید، قوانین انتقال مجوز، روند راحت تری دارد.
جالب اینجاست که طبق تحقیقات انجام شده، گواهینامه ۲۱ کشور دیگر در چین هیچ اعتباری ندارد. یعنی اگر می خواهید در چین رانندگی کنید، باید از نو شروع کنید و امتحان رانندگی بدهید و گواهینامه بگیرید.
پابلو اسکوبار و الچاپو دو تن از مشهورترین خلافکاران جهان در طول تاریخ هستند. این دو پس از سالها خلاف کوچک سرانجام به بزرگترین تبهکار دوران خود تبدیل شدند.
از اواخر دهه ۱۹۷۰، دو مرد به عنوان قوی ترین و خطرناک ترین قاچاقچیان مواد مخدر در جهان ظاهر شدند.
پابلو اسکوبار، پسر کشاورزی از روستاهای کلمبیا، و خواکین “ال چاپو” گوزمن مکزیکی، در دوران کار خود مقادیر بسیار زیاد کوکائین و سایر مواد مخدر را وارد کردند.
آنها در طول صعود خود به بالاترین زنجیره های مواد مخدر، ثروت بسیار زیادی به دست آوردن و رعب و وحشت زیادی برای جهان به ارمغان آوردند.
در حالی که مقایسه مستقیم کارتل مدلین اسکوبار و کارتل سینالوآ گوزمن دشوار است، آنها با محصولات و بازارهای مختلفی سر و کار داشته اند. نگاه کردن به این دو رهبر در کنار یکدیگر ، ایده ای از قدرت و نفوذ آنها ارائه می دهد. در تصویر زیر مقایسه کامل این دو قاچاقچی را می بینیم:
پابلو اسکوبار
پابلو اسکوبار که در یک خانواده فقیر و کشاورز در نزدیکی شهر مدلین در شمال مرکزی کلمبیا متولد شد، کار خود را با ارتکاب جنایات مختلف کوچک آغاز کرد. او در زمینه قاچاق خیلی زود حمل محموله ماری جوانا را آغاز کرد.
در اواخر دهه ۱۹۷۰، او و تعدادی از همکارانش قاچاق کوکائین در خارج از کلمبیا (که هنوز بزرگترین تولید کننده کوکائین در جهان است) را آغاز کردند و در اوایل دهه ۱۹۸۰، کارتل مدلین آنها صدها میلیون دلار کوکائین به بازار آمریکا ارسال کرد.
در حالی که سنجیدن میزان درآمد و ثروت اسکوبار کاری دشوار است، تصور می شود که او تا اواسط دهه ۱۹۸۰ درآمد ۴۲۰ میلیون دلاری در هفته داشت که این میزان تقریباً معادل ۲۲ میلیارد دلار در سال است. در پایان آن دهه، او ۸۰ درصد کوکائین جهان را تامین می کرد و روزانه ۱۵ تن آن را به آمریکا قاچاق می کرد.
او هزینه های هنگفتی را صرف خودش و خانواده اش می کرد. آپارتمان و زمین های فوتبال می ساخت و به فقرا کمک می کرد. این اقدامات حمایت مردمی را برای او به ارمغان آورد. روبرتو، برادر اسکوبار، در کتاب خود در سال ۲۰۰۹ می نویسد: “پابلو آنقدر درآمد داشت که ما هر سال ۱۰ درصد پول را از بین می بردیم. زیرا موش ها آن را در انبار می خوردند یا در اثر آب آسیب می دید یا از دست می رفت.”
امپراتوری غیرقانونی اسکوبار توجه دولت کلمبیا را جلب کرد و درگیری بین دولت و قاچاقچیان مواد مخدر موجی خشونت بار را در کلمبیا به راه انداخت. با این حال، دولت کلمبیا با کمک ایالاتمتحده، نیروی ویژهای برای “اسکوبار” به کار گرفته بود، هر چند که در نخستین برخورد نیروهای ویژه با کارتل کشتار و خون ریزی به راه افتاد. در اواسط سال ۱۹۹۱، کمپین دولتی اسکوبار را مجبور به پذیرش کرد و او در مورد توافقی که به او امکان می داد خود را در زندان طراحی خود در ارتفاعات نزدیک مدلین محبوس کند، مذاکره کرد.
در اواسط سال ۱۹۹۲، شواهدی مبنی بر اینکه اسکوبار از زندان فعالیت کارتل را ادامه می دهد، دولت را مجبور کرد تا او را دستگیر کند. در مقابل، اسکوبار از زندان فرار کرد. در این مدت، او و خانواده اش از مخفیگاهی به مخفیگاه دیگر می رفتند و هرگز بیش از دو روز در یک مکان نمی ماندند. در یک بازه زمانی، اسکوبار ۲ میلیون دلار پول نقد به آتش کشید تا از خانواده اش در برابر هوای سرد محافظت کند.
او سرانجام از خانواده اش جدا شد و به تنهایی فرار می کرد. در دوم دسامبر ۱۹۹۳ بالاخره عقیب و گریز به پایان رسید و نیروهای امنیتی کلمبیا در خانه مدلین جایی که او اقامت داشت، جمع شدند. هنگام ورود نیروهای امنیتی اسکوبار با سرعت به پشت بام رفت. مانند بسیاری از جزئیات زندگی او، معلوم نیست که چه کسی شلیک کرد و در نهایت قدرتمندترین و خطرناک ترین قاچاقچی مواد مخدر جهان کشته شد.
اسکوبار و امپراتوری جنایتکارانه ای که او ساخته بود ، اثری ماندگار بر کلمبیا داشته است. مرگ او باعث انحلال کارتل وی شد، که این به نوبه خود منجر به نوعی تحول در دنیای جنایی کشور شد و گروه های کوچکتری به وجود آورد.
خواکین ‘ال چاپو’ گوزمن
گوزمن به عنوان رئیس کارتل سینالوآ، بر کشت ماری جوانا و خشخاش که بیش از ۲۳۰۰۰ مایل مکزیک را پوشش می داد، نظارت می کرد.
به گفته اداره مبارزه با مواد مخدر، ۸۰ درصد هروئین، کوکائین، ماری جوانا و مت آمفتامین که هر ساله به منطقه شیکاگو در ایالات متحده حمل می شد را گوزمن تأمین می کرد.
اعتقاد بر این است که کارتل Sinaloa فعالیت بین المللی زیادی داشته است. فعالیت کارتل در سالهای اخیر در استرالیا، هنگ کنگ و فیلیپین گزارش شده است.
به گفته دفتر مواد مخدر و جنایات سازمان ملل متحد، سازمانهای آمریکای لاتین مانند Sinaloa به دنبال گسترش عملیات خود در بازارهای جدید با استفاده از مسیرهای قاچاق از طریق آفریقا و آسیا بوده اند. کارتل Sinaloa یا افرادی که به آن وابسته هستند قبلاً در غرب و شمال آفریقا دیده شده اند.
در سال ۱۹۹۳، مدت کوتاهی پس از صعود به رده های بالای قاچاق، گوزمن در گواتمالا دستگیر شد و در زندان مکزیک محبوس شد. او در آنجا ماند تا زمانی که در سال ۲۰۰۱ فرار کرد، ظاهراً در یک چرخ دستی لباسشویی مخفی شده بود. گفته می شود که این فرار از طریق پرسنل امنیتی دولتی که برای گوزمن کار می کردند، ترتیب داده شده است.
او ۱۳ سال متواری بود تا اینکه در فوریه ۲۰۱۴ در مازاتلان، در ساحل سینالوآ، دستگیر شد. هفده ماه بعد او دوباره فرار کرد. طبق یکی از گزارشات، طرفداران کارتل وی یک تونل به طول یک مایل در زیر زندان حفر کردند و او را فراری دادند.
پس از شش ماه فرار، گوزمن در اوایل ژانویه ۲۰۱۶ در لوس موچیس، شهری در ایالت سینالوآ، در فاصله ای نه چندان دور از محل تولدش، بازگردانده شد. بعد از اینکه دوباره دستگیر شد تیم حقوقی وی چندین بار برای حکم وی تجدیدنظر کرده و گفته می شود که خود گوزمن در مورد قطع قرارداد با مقامات آمریکایی اقدام کرده است.
در میان دعوای حقوقی، نگرانی در مورد فرار دیگری همچنان ادامه داشت. در اوایل ماه مه، گوزمن از سلول خود در یک زندان در مرکز مکزیک به محل دیگری خارج از سیوداد خوارس، درست در مرز ال پاسو، تگزاس منتقل شد.
دولت مکزیک بازگشت گوزمن به دادگاه های آمریکایی در تگزاس و کالیفرنیا رادر اواخر ماه مه ۲۰۱۶ تأیید کرد و وکلای وی با درخواست تجدید نظر واکنش نشان دادند.
در اواخر روز ۱۹ ژانویه، در ساعات نزولی دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، ناگهان از مکزیک به زندانی در منهتن منتقل شد. او چندین بار در دادگاه حضور داشته است و اکنون برای محاکمه او در آوریل ۲۰۱۸ برنامه ریزی شده است.
شواهد فاش شده از سوی دادستان های آمریکایی توصیف کننده یک سازمان جنایی پیچیده است که مسئول جابجایی مقادیر زیادی مواد مخدر، فساد شبکه های گسترده نیروی انتظامی و سیاستمداران و ایجاد خشونت وحشیانه بر رقبا و اطرافیانش در مکزیک است.
به گفته دادستان ایالات متحده، بسیاری از هموطنان گوزمن، از جمله قاچاقچیان مواد مخدر کلمبیایی، آماده شهادت علیه وی هستند.
در ژوئن ۲۰۱۶، تعداد زیادی از مردان مسلح به خانه مادر گوزمن در مرکز ایالت سینالوآ حمله کردند. در این حمله چندین نفر کشته شدند و ممکن است توسط یک کارتل که مدتهاست سینالوا با آن اختلاف داشته است، راه اندازی شده باشد.
در ماه اوت، افراد مسلح به رستورانی در پوئرتو والارتا، در ساحل اقیانوس آرام از ایالت سینالوآ حمله کردند و یکی از پسران گوزمن را ربودند. آلفردو، پسری که ربوده شدن او تأیید شد، چند روز بعد بدون هیچ گونه آسیبی آزاد شد.
بر اساس گزارش ها، تعداد کشته شدگان ژوئن در این سال ۹۰۷ قتل در این ایالت بوده است که ۷۳ درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته افزایش یافته است.
اعتقاد بر این است که حداقل سه جناح کارتل سینالوآ برای کنترل این سازمان با یکدیگر رقابت می کنند و بقایای سازمان Beltran Leyva، کارتلی که در دهه ۲۰۰۰ با سینالوآ متحد شد و همچنین کارتل نسل جدید Jalisco به جنگ پیوستند. اعتقاد بر این است که CJNG در ربودن پسر گوزمن نقش داشته است.
در ژوئیه ۲۰۱۹ دادگاهی در آمریکا گوزمن را به حبس ابد و پرداخت جریمه محکوم کرد. او همچنین به ۳۰ سال حبس اضافی محکوم شد که راه را برای درخواست عفو مشروط می بندد.
بعید به نظر می رسد که خونریزی به این زودی ختم شود و علاوه بر اعضای خانواده که هنوز در معرض خطر هستند، گوزمن ممکن است چیزهای زیادی برای از دست دادن داشته باشد.
یک شبه پولدار شدن رویای خیلیهاست. چه از طریق به دست آوردن شغلی پردرآمدتر باشد یا برنده شدن در لاتاری، تحقیقات نشان میدهد که پول میتواند رفتار شما را تغییر دهد که البته همیشه به سمت بهتر شدن نیست. البته، آدمهای پولدار خیر، نیکوکار و بخشنده زیادی هستند ولی نتایج برخی تحقیقات ثابت کرده است که آنها ممکن است استثنا باشند نه قانون.
به گزارش آلامتو به نقل از سایت مردمان؛ افکار، رفتار و اعمال شما با روانشناسی شما در ارتباط است که از عوامل متعددی از ترکیب ژنتیکی شما گرفته تا نحوه بزرگ شدنتان، تشکیل شده است.
بااینکه پول دقیقاً دستگاه فکری شما را شکل نمیدهد اما میتواند بر نحوه تفکر شما و رفتارتان با دیگران تاثیر بگذارد. به دست آوردن درکی بیشتر از تاثیری که پول یا فقدان آن میتواند بر رفتار شما داشته باشد میتواند کمکتان کند که وقتی میخواهد کنترل شما را به دست گیرد و از مسیر درست منحرفتان کند، بفهمید و متوقفش کنید.
پول چطور بر رفتار تاثیر میگذارد
از روابطتان گرفته تا نگاهتان نسبت به خودتان، پول تاثیر شگرفی بر اعتقاداتتان دارد. شواهد و تحقیقات متعددی اینکه پول میتواند انسانها را تغییر دهد را ثابت میکند.
ارزش اجتماعی و تجاری
یک تحقیق که در سال ۲۰۰۴ انجام گرفت ثابت کرد که پول ارزشی که به زمان و تلاشتان میگذارید را تغییر میدهد. محققان جیمز هیمن و دان آریلی، آزمایشی ترتیب دادند که از طریق آن میتوانستند میزان انگیزه افراد برای تکمیل یک کار را براساس پول بسنجند.
از شرکتکنندهها خواسته شد که روی یک صفحه کامپیوتر دایره بکشند. از یک گروه خواسته شد اینکار را بدون پرداخت پول و از روی خیرخواهی انجام دهند و به گروه دیگر گفته شد که در ازای اینکار نیم دلار دریافت میکنند و به گروه دیگر قول پرداخت ۵ دلار داده شد.
بعد از زمان گرفتن برای شرکتکنندهها، گروهی که گفته شده بود اینکار را به صورت رایگان انجام دهند، کار را سریعتر از دو گروه دیگر انجام دادند. گروه دوم گروه ۵ دلاری و گروه سوم گروه نیم دلاری بودند.
محققان نتیجهگیری کردند که برای انجام یک کار دو انگیزه وجود دارد. انگیزه اول اجتماعی است. با تشخیص ارزش اجتماعی یک کار، آن را به عنوان یک سرمایه گذاری ارزشمند زمانی بخشی از وظیفه اجتماعیمان میبینیم و معمولاً از کمک کردن راضی و خوشحالیم. اما وقتی پول بعنوان انگیزه ارائه میشود، دیگر کمتر به جنبه اجتماعی و بیشتر به جنبه تجاری آن کار فکر میکنیم.
درنتیجه زمانمان را براساس پاداش مالی که در بر دارد میسنجیم که نشان میدهد چرا گروه نیم دلاری کندترین گروه بودند – زیرا تصور میکردند که زمان و تلاششان ارزش پول بیشتری دارد.
مشخص است که در تعیین ارزش، پول میتواند یک انگیزه به حساب آید. بااینکه انجام یک کار از روی خیرخواهی استنباطی مثبت دارد، وقتی پای پول به میان میآید، آن قسمت از مغز به کل خاموش میشود. این میتواند پیامدهای جدی در زندگی کاری شما داشته باشد. اگر احساس کنید که لیاقت پول بیشتری دارید، درنتیجه آن کمتر از خودتان کار خواهید کشید.
خودکفایی و خدمت
آنهایی که حواسشان به پول هست، معمولاً تلاش میکنند بیشتر از کسانیکه پول برایشان یک اولویت نیست، خودکفا باشند – حداقل این چیزی است که تحقیقی که در سال ۲۰۰۹ در دانشکده مدیریت دانشگاه ییل مشخص کرد، میگوید. این تحقیق حول پول انحصاری انجام گرفت.
یک گروه از شرکتکنندهها وارد اتاقی شدند که نشانگرهای متعددی از پول در آنجا وجود داشت مثل پول خرد روی میز، نوشتههایی درمورد پول یا حتی یک مکالمه درمورد مسائل مالی. گروه دوم وارد اتاقی شدند که صحبتی از پول آنجا نبود. روی هر دو این گروهها تستی انجام شد.
وقتی کاری بسیار دشوار و تقریباً غیرممکن به این گروهها داده شد، با قید اینکه درصورت نیاز آنها کمک وجود دارد، گروهی که در گروه مربوط به پول بودند بیشتر سعی داشتند که کار را به تنهایی انجام دهند، حتی وقتی تمام کردن آن کار به تنهایی ممکن نبود. از طرف دیگر، گروه دیگر به گرفتن کمک متمایل بودند.
این تحقیق اینطور نتیجهگیری کرد که افرادی که پول برایشان مهم است، خودکفاتر از دیگران هستند، بخصوص وقتی تمرکز اصلی آنها پول باشد.
این تحقیق ادامه پیدا کرد تا نشان دهد پول چطور بر رفتار افراد تاثیر میگذارد. برای این منظور از همان گروههای شرکتکننده استفاده کرد تا محبت و خدمت را در آنها بسنجد.
وقت یک نفر که انبوهی از پرونده و کاغذ و مداد و خودکار از مقابلشان رد میشد و به طور اتفاقی وسایل خود را زمین میانداخت، گروهی که پول به آنها یادآوری نشده بود، کمک بیشتری میکردند. گروهی که پول به آنها یادآوری شده بود، نه تمایلی به کمک کردن داشتند و نه کمک گرفتن.
برداشت از خویش
مقدار پولی که در میآورید میتواند بر نگرش شما نسبت به خودتان و دیگران اثر بگذارد. در تحقیقی که در آگوست ۲۰۱۳ در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی به چاپ رسید، از افراد خواسته شد تا چیزهایی مثل طبقه اجتماعی، ژنتیک و حتی IQ را درجهبندی کنند.
در تحلیل نتایج، اینها بعنوان حس «ذات طبقه اجتماعی» تعریف شدند، این ایده که تفاوتهای بین طبقات اجتماعی براساس هویت و ژنتیک است نه محیط.
ثروتمندترین شرکتکنندهها کسانی بودند که عمیقترین حس ذات طبقه اجتماعی را داشتند. افراد فقیر معمولاً باور داشتند که طبقه اجتماعی ارتباطی با ژنها ندارد – یعنی هرکسی میتواند پولدار یا فقیر باشد.
از طرف دیگر افراد پولدار بیشتر باور داشتند که ثروت جزئی از ژنتیک و هویت افراد است، یعنی براساس شرایط و وضعیت فردی و رفتارهایشان پولدار شدهاند. آنها همچنین باور داشتند که زندگی کم و بیش عادلانه است و آدمها آنچه شایستهشان است به دست میآورند.
اخلاقیات
آیا وقتی میخواهید مالیات پرداخت کنید، رقم دقیقی از درآمدتان ارائه میکنید یا تصور میکنید اگر اعداد را کمی پایینتر بیاورید اشکالی ندارد؟ در یک تحقیق که در سال ۲۰۱۲ انجام گرفت، از افراد سوال شد آیا ثروت و طبقه اجتماعی بالاتر میتواند احتمال بروز رفتارهای غیراخلاقی را در فرد بالا ببرد؟
از سبقت گرفتن غیرمجاز از اتومبیلی دیگر گرفته تا تقلب کردن در بازی یا برداشتن شکلات بیشتری که تعارف میشود، شرکتکنندههای پولدارتر کسانی بودند که احتمال قانونشکنی در آنها بیشتر بود، حتی وقتی محققان به آنها خاطرنشان کرده بودند که اگر شکلات بیشتری بردارند، شکلات کمتری برای بچهها میماند.
محققان این تحقیق، پاول کی. پیف و همکاران، ذکر میکنند که کسانیکه تصور میکردند متعلق به طبقه اجتماعی بالاتری هستند، رفتارهای غیراخلاقی بیشتری از خود نشان دادند، به ویژه وقتی نشانی از ثروت معرفی شده باشد مثلاً زدن به یک عابر پیاده در یک اتومبیل لوکس.
این رفتار در این تحقیق “افراط در نفع شخصی” نام گرفت، ایدهای که میگوید کسانیکه ییشترین پول را دارند یا متعلق به طبقات بالاتر جامعه هستند، بیشتر به «این برای من چه سودی دارد» فکر میکنند. آنها همیشه به دنبال به دست آوردن نفع بیشتر هستند. این تحقیق نشان میدهد که این افراد رهبران کاری فوقالعادهای میشوند زیرا معمولاً بیشترین تلاش را برای بهرهوری از یک قرارداد یا کار به کار میبندند.
اعتیادهای مختلفی به این علت شروع میشوند که فرد از یک نوع رفتار خاص یک واکنش مثبت میگیرد. چه حس خوبی باشد که از خرید کردن میگیرید یا ترسی که از قمار کردن میآید. اینکه دوباره و دوباره برای گرفتن همان نتیجه به دنبال آن رفتار بروید، میتواند موجب بروز نوعی اعتیاد شود. به این «اعتیاد رفتاری یا فرآیندی» میگویند – رفتار وسواسی که با وابستگی به یک مادهمخدر انگیزشدهی نمیشود، بلکه با فرآیندی که به نتیجهای مثبت منجر میشود.
پول درآوردن میتواند برای خیلیها اعتیادزا باشد. تیان دایتون، روانشناس بالینی هشدار میدهد که یک حساب پسانداز پر یا آن چک مبلغ بالا میتواند به تنها هدف یک انسان تبدیل شود. او هشدار میدهد، حس مثبتی که بعد از به دست آوردن پول ایجاد میشود میتواند مادهای شیمیایی در مغز ایجاد کند که حس خوبی دارد. درمقابل، میتواند منجر به مشغولیت شدید به پول شود و در روابط بیرونی فرد اخلال ایجاد کند.
حرف آخر
مهم نیست که پولدار به دنیا آمده باشید یا در لاتاری برنده شده باشید، پول میتواند بر رفتار شما اثر بگذارد و بعضی از این تاثیرات میتوانند ذاتاً منفی باشند. بااینحال با آگاهی از تلههای اجتماعی پول، مثل فقدان محبت، تعارض بین طبقات اجتماعی، تنهایی و انحطاط اخلاقیات، میتوانید از خودتان دربرابر بعضی تاثیرات منفی پولدار بودن محافظت کنید.
متعهد شدن به بخشش و کارهای خیریه و بزرگتر کردن دایره اجتماعیتان و داشتن دوستانی از طبقات مختلف جامعه و سطوح درآمد متفاوت میتواند به شما کمک کند با پولتان کاری مثبت انجام دهید.
بااینکه شواهد بسیاری نشان میدهد که پول آدمها را تغییر میدهد، اما ممکن است مقیاس شما متفاوت باشد. عوامل اجتماعی-اقتصادی متعددی از جمله سن، نژاد، سطح تحصیلات، محل و نگرش شخصی نسبت به پول میتواند نتایج این تحقیقات را منحرف کند. درست است که «پولدار» به شمار رفتن میتواند طرز فکر شما را تغییر دهد اما نمیتواند ژنتیک، هویت، تلاش یا تاریخچه خانوادگیتان را عوض کند. در آخر، ایدآلها و ارزشهای شما بسیار بیشتر از حساب بانکیتان معرف شماست.
شما چه فکر میکنید، فکر میکنید پول آدمها را تغییر میدهد؟
میل به جاودانه بودن زندگی همیشه در میان مردم دیده میشود. در مصر باستان، فراعنه به بردگان خود دستور می دادند تا اهرام را بسازند تا به آنها برای رسیدن به جاودانگی کمک کند.
اولین امپراتور چین، Qin Shi Huang، سالهای زیادی از عمر خود را به جستجوی اکسیر دست نیافتنی برای رسیدن به یک زندگی جاودانه گذراند.
با پیشرفت تاریخ، میل به جاودانه شدن زندگی هرگز از بین نرفته است. در عصر مدرن، محققان از دین و جادو دور شده اند و به دنبال علم هستند تا زندگی را به طور بنیادی گسترش دهند
. آیا به نظر شما رسیدن به یک زندگی جاودانه ممکن است؟ در این مطلب جذاب از مجله آلامتو به بحث بیشتر در مورد زندگی جاودانه و حقیقت هایی در مورد آن می پردازیم، لطفا تا انتها با ما همراه باشید.
آیا مردم واقعا یک زندگی جاودانه را می خواهند؟
طبق تحقیقات و نظرسنجی های انجام شده، از هر پنج بزرگسال یک نفر گفته که واقعا دوست دارد زندگی جاودانه را تجربه کند.
مخترعانی مانند ایلان ماسک به طور فعال در حال تحقیق در مورد راههای طولانی کردن بنیادی زندگی بشر با کمک ماشینها هستند. او در یکی از مصاحبه هایش گفته که در حال تولید یک محصول “Neuralink” با هدف ادغام موثر مغز انسان با هوش مصنوعی است.
اما این میل فقط به افراد ثروتمند و ممتاز محدود نمی شود. جنبش ترابشریت یا transhumanism در سالهای اخیر در سراسر جهان در حال رشد است.
دیوید وود، یکی از رهبران Transhumanism ، می گوید: “من مطمئن نیستم که آیا می خواهم برای همیشه زندگی کنم یا نه، اما می دانم که هیچ عجله ای برای پیر شدن ندارم. من دوست دارم که هر شخص در مورد روند زندگی و پیر شدنش قادر به تصمیم گیری باشد.”
آیا دسترسی به زندگی جاودانه امکان پذیراست؟
برای بسیاری، رسیدن به جاودانگی ممکن است یک خیال به نظر برسد. اما به گفته برخی از محققان، آنقدرها هم که به نظر می رسد غیرواقعی نیست.
دکتر Ian Pearson، آینده پژوهی که در مورد روش های مختلف افزایش زندگی انسان تحقیق کرده است، به پیشرفت های مطالعات ژنتیکی اشاره دارد.
وی می گوید: “ما در حال بررسی جنبه اصلاح ژنتیکی هستیم و به دنبال تکنولوژی هایی در زیست فناوری هستیم که به ما امکان می دهد با تلومرها [سلولهای مرتبط با روند پیری] در انتهای رشته های DNA بازی کنیم.”
دکتر پیرسون معتقد است که احتمالاً در حدود بازه زمانی ۲۰۴۰، ۲۰۵۰ و ۲۰۶۰ می توانیم به یقینی در مورد زندگی جاودانه دست پیدا کنیم. او معتقد است که حتی اگر روزی بدنتان به خاطر دلایلی مانند تصادف و یا بیماری از بین برود، اهمیتی ندارد چون ذهنتان سرجایش خواهد بود و مثل اینکه اتفاقی نیفتاده باشد به زندگی ادامه می دهد.
برخی از محققان همچنین معتقدند دانشمندان می توانند برای یافتن نکاتی در مورد چگونگی افزایش عمر به دنیای حیوانات مراجعه کنند.
آقای وود از جنبش ترابشریت می گوید: “آنچه بسیاری از مردم نمی فهمند این است که حیوانات و پرندگان زیادی در طبیعت وجود دارند که در واقع پیر نمی شوند.”
یک نمونه از این موارد آلباتروس آمریکایی است که به Wisdom معروف است. او به عنوان پیرترین پرنده جهان شناخته می شود.
برخی از افراد جنبش ترابشریت معتقدند موارد دارای عمر طولانی مانند این می تواند سرنخی برای افزایش عمر انسان باشد. اما محققان دیگری که در علم پیری دخیل هستند معتقدند که وقوع این اتفاقات دور از ذهن است.
پروفسور Joanna Masel، زیست شناسی است که می گوید: ” منسوخ کردن پیری یک افسانه علمی است. هر آنچه که ما از علم می دانیم می گوید که جلوگیری از پیر شدن در گونه ای مانند انسان کاملاً غیرممکن است.”
آیا دست یافتن به زندگی جاودانه اخلاقی است؟
حتی اگر امکان زندگی برای همیشه وجود داشته باشد، بسیاری این سوال را مطرح کرده اند که آیا باید این کار را انجام دهیم و آیا انجام آن اخلاقی است؟ افزایش بیش از حد جمعیت منجر به فقر غذایی انبوه می شود و تغییرات مخرب را تسریع می کند.
پیر شدن جمعیت نیز منجر به مشکلات زیادی در حیطه سلامت می شود و فشار زیادی را بر سیستم های درمانی در سراسر جهان وارد می کند.
همچنین سوالاتی درمورد اینکه چه کسی به این فناوری ابتکاری دسترسی خواهد داشت و آیا فقط افراد ثروتمند و ممتاز هستند که می توانند زندگی خود را به طور نامحدود ادامه دهند، ایجاد می کند.
استدلال گرایان مانند آقای وود استدلال می کنند که علم و فناوری می تواند به رفع این مسائل کمک کند اما مطمئناً مسائل اخلاقی جاودانگی را زیر سال می برد.
برخی از منتقدان این ایده به این واقعیت اشاره کرده اند که مرگ یک قسمت طبیعی از زندگی است و در برخی موارد استدلال می کنند که مقیاس زمانی محدود همان چیزی است که باعث می شود زندگی ارزش زندگی داشته باشد .مرگ تجربه مشترکی است که باعث می شود بتوانیم برای زندگی مان ارزش قائل باشیم.
آیا دستیابی به زندگی جاودانه واقعا اتفاق می افتد؟
تحقیقات در مورد روش های ضد پیری در طول تاریخ موفقیت آمیز بوده است. امید به زندگی در کشورهای پیشرفته بیش از چند دهه پیش است و هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم این روند ادامه نخواهد یافت.
پروفسور ماسل می گوید: ” ما در حال بررسی روش هایی هستیم که پیری را به تعویق بیاندازیم و این یک موضوع کاملاً محتمل است اما توقف کامل پیری کاملاً غیرممکن است.”
هنوز هم بسیاری از متخصصان علوم انسانی و آینده پژوهان معتقدند که “راه حلی” برای رسیدن به عمر طولانی و توقف روند پیری وجود دارد و این می تواند یکی از بزرگترین پیشرفتهای علمی در تاریخ بشر باشد.
سرعت تغییر بسیار زیاد شده است، اینکه مردم چگونه کار می کنند و زندگی می کنند و بازی می کنند، چگونه افراد شریک زندگی خود را پیدا می کنند، چگونه افراد شغل بعدی خود را پیدا می کنند، همه و همه به سرعت در حال تغییر است.
موارد دیگری در تاریخ وجود داشت که کاملا غیرممکن به نظر می رسید و سپس به تدریج ما فهمیدیم که چگونه این کار را انجام دهیم، کسی نمی داند اما شاید زندگی جاودانه هم یکی از همین موضوعات باشد.
جشن گرفتن روز تولد یکی از بهترین موقعیتهای شادی آور است. درست است که آداب و رسوم و سنتهای جشن در سراسر جهان متفاوت است، اما جشن تولد یکی از موارد مشترک در همه نقاط جهان است.
در همه نقاط جهان افراد در روز تولد عزیزان یا دوستانشان با گفتن “تولدت مبارک” به آن ها تبریک میگویند. شاید برایتان جالب باشد که یاد بگیرید “تولدت مبارک” در زبانهای مختلف چگونه ادا میشود.
در این مطلب جذاب به نحوه گفتن “تولدت مبارک” به ۲۵ زبان مختلف دنیا می پردازیم و معنای فرهنگی پشت آن را نیز با هم مرور میکنیم. لطفا تا انتها با ما همراه باشید.
این عبارت به صورت “Happy Completed Years” ترجمه می شود. در فرهنگ اسپانیایی روز تولد هر فرد، روزی بزرگ در زندگی او محسوب میشود و آن ها با جشن گرفتن آن اهمیت این روز بزرگ و فرخنده را نشان میدهند.
در مکزیک ، آنها آهنگ تولد منحصر به فرد خود، یعنی Las Mañanitas را می خوانند. در اسپانیا رسم تولد به این صورت است که فردی که روز تولدش است به جای فوت کردن شمعهای روی کیک، باید اولین تکه کیک را بدون استفاده از چنگال یا دست بخورد.
معمولا یکی از اعضای خانواده کیک را به صورت فرد متولد می کوبد و سپس همه با هم می خوانند “Mordida! Mordida!”
تولدت مبارک به زبان فرانسوی: Bon Anniversaire
در فرانسه مردم در روز تولد برای هم یک “Good Birthday!” آرزو میکنند، به عبارتی یک تولد خوب و شاد را برای هم آرزو می کنند. مهمانی های تولد در فرانسه بسیار شبیه به مهمانی های کشورهای انگلیسی زبان است. آنها با یک مهمانی بزرگ، کیک و هدیه جشن می گیرند و Joyeux Anniversaire را می خوانند.
تفاوت عمده این است که دانش آموزان چهارشنبه ها تعطیل هستند و شنبه ها به مدرسه می روند، بنابراین بیشتر جشن های تولد در روز چهارشنبه هنگامی که همه بچه ها از مدرسه می آیند برگزار می شود. یکشنبه روز تعطیل مختص خانواده است و معمولا در این روز جشن تولدی ترتیب نمی دهند.
تولدت مبارک به ایتالیایی: Buon Compleanno
نکته قابل توجه در مورد تولدها در ایتالیا این است که آنها ترجیح می دهند در خانه بمانند! غذا و کیک ها اغلب خانگی است. اما وقتی هجدهمین سالگرد تولد شما باشد، این جشن در بیرون از خانه برگذار می شود.
از دیدن یک جشن تولد ایتالیایی با صدها مهمان تعجب نکنید، این جشن قطعا جشن هجدهمین سال تولد یک شخص ایتالیایی است.
تولدت مبارک به آلمانی: Alles Gute zum Geburtstag
این عبارت به عنوان “آرزوی بهترین ها در روز تولد” ترجمه می شود. جشن گرفتن روز تولد و مهمانی های تولد در آلمان در سال ۱۲۰۰ میلادی آغاز شد و به عنوان ” kinderfeste” شناخته می شوند.
آلمانی ها معتقدند که اگر زودتر به کسی که تولدش است تبریک بگویند بدیمن است و فرد بد شانسی می آورد.
آلمانی ها بر اساس سن خود جشن های سرگرم کننده زیادی دارند. به عنوان مثال اگر جشن ۱۶ سالگی باشد، همه، سر و کله فرد متولد را با آرد می پوشانند و اگر تولد ۱۸ سالگی باشد، روی سرش تخم مرغ می شکنند.
تولدت مبارک به ژاپنی: お誕生日おめでとうございます
در ژاپن مردم جشنی به نام Shichi-Go-San دارند که به معنی ۳-۵-۷ است. به اعتقاد ژاپنی ها این ها اعداد شانس هستند و اگر در سال تولد فردی یکی از این اعداد شانس باشد، در ۱۵ نوامبر به زیارتگاه شینتو می روند.
در ۱۵ نوامبر به معبد Shinto می روند و برای سلامتی و قدرت دعا می کنند. همه کودکان در سه سالگی، پسران در پنج سالگی و دختران در هفت سالگی به این معبد می روند.
تولدت مبارک به کره ای: 생일 축하 (Saeng-il Chugha)
در کره، ۱۰۰ روز پس از اینکه نوزادی متولد شود، اولین تولد او را جشن می گیرند! والدین با یک جشن کوچک زندگی کودک خود را جشن می گیرند. اگر کودک مریض باشد، والدین آن روز را جشن نمی گیرند تا از بدشانسی برای فرزندشان جلوگیری کنند.
همچنین در این روز به خصوص به تمام دوستان و آشنایان کیک برنج می فرستند چون تقسیم کیک برنج در بین دیگران، برای کودک آن ها عمر طولانی به ارمغان می آورد. در نهایت، به Samshin Halmoni، روح مادربزرگ غذاهایی مثل برنج پیش کش می کنند تا حافظ و نگه دار فرزند آن ها باشد.
تولدت مبارک به زبان چینی: 生日快乐 (Shēngrì Kuàilè)
در چین، جشن تولد بیشتر زمانی برگزار می شود که شما خیلی جوان یا بزرگتر از ۵۰ سال باشید. در چین اعتقاد بر این است که در جشن تولد، رشته های نودل را بدون شکستن یا قطع شدن می خورند و این کار را به خوش شانسی و طول عمر بیشتر نسبت می دهند.
در چین بعضی از افراد حتی تا ۶۰ سالگی صبر می کنند تا اولین تولد خود را جشن بگیرند. برخی از تابوها در مورد سنین خاص نیز وجود دارد، بنابراین مردان چهلمین سالگرد تولد خود را جشن نمی گیرند و زنان ۳۰، ۳۳ یا ۶۶ سالگی را جشن نمی گیرند.
تولدت مبارک به زبان کانتونی: 生日快樂 (Sang Yat Fai Lok)
مراقب هدایای تولد باشید! هرگز یک ساعت یا یک جفت کفش را هدیه ندهید، زیرا به نظر آن ها این هدایا بدشانسی میآورد. نکته قابل توجه دیگر اینکه در فرهنگ کانتونی هدایا باید مخصوصاً برای یک فرد مسن در کاغذهای قرمز یا طلایی بسته بندی شوند.
تولدت مبارک به زبان روسی: С днем рождения (S Dnem Rozhdeniya)
در آداب تولد روسیه، گوش پسر یا دختری که تولدش است، به تعداد سال های زندگی اش کشیده می شود. آن ها به کودک می گویند «بزرگ شو! نودل نباش!» بنابراین کودک سالم و قوی رشد می کند.
آن ها در جشن تولدهایشان آهنگ تولد نمی خوانند اما اگر کسی از یک حادثه ناگوار مثل تصادف جان سالم به در برده باشد، آن روز را به عنوان تولد دومش جشن می گیرند.
تولدت مبارک به پرتغالی: Feliz Aniversário
جشن های تولد در پرتغال شباهت زیادی به جشن های کشورهای انگلیسی زبان دارد. اما تولد در برزیل مانند روسیه شامل کشیدن گوش های فرد متولد برای به دست آوردن خوش شانسی است.
آنها همچنین خانه های خود را با گل های کاغذی رنگ روشن و بنرهایی برای جشن ها تزئین می کنند.
تولدت مبارک به هلندی: Gefeliciteerd Met Je Verjaardag
جشن تولد در هلند یک رویداد بزرگ و مهم تلقی می شود. جالب است بدانید که هلندی ها تقویمی تحت عنوان تقویم تولد دارند.
این تقویم تولد همه افراد و عزیزان شان را به آنها یادآوری می کند زیرا فراموش کردن تولد یکی از عزیزان برای آن ها توهینی بزرگ محسوب می شود. جشن گرفتن تولد ۵۰۰ سالگی، بزرگ ترین و بهترین جشن تولد برای هر فرد محسوب می شود.
تولدت مبارک به زبان آفریقایی: Veels Geluk Met Jou Verjaarsdag
در آفریقای جنوبی، بیست و یکمین سالگرد تولد مهمترین سالروز تولد است. پدر و مادرها معمولاً در این جشن به فرزندان خود یک کلید ساخته شده از طلا، نقره یا آلومینیوم می دهند که این نمادی از رسیدن به آینده و تمام اتفاقات پیش رو است.
تولدت مبارک به زبان لهستانی: Wszystkiego Najlepszego Z Okazji Urodzin
لهستانی ها در جشن های تولدشان یک آهنگ مخصوص به خود را پخش می کنند و با آن شادی می کنند.
به علاوه در لهستان رسم است که جشن تولد جداگانه ای برای تولد می گیرند، که به آن imieniny می گویند. این جشن یک روز بعد از جشن نامگذاری فرد صورت می گیرد.
تولدت مبارک به زبان سوئدی: Grattis På Födelsedagen
سوئدی ها عاشق جشن تولد هستند و اغلب تولد را با آوردن صبحانه و هدیه در رختخواب و بیدار کردن شخص متولد شروع می کنند.
آنها در جشن تولدهایشان آهنگ تولد مخصوص به خودشان، یعنی “ja، ma du leva” را می خوانند. آنها به طور سنتی با کیک پوشیده شده با مارسیپان سبز جشن می گیرند و هدایا با رنگ های پرچم سوئد یعنی آبی و طلایی بسته بندی می شوند.
تولدت مبارک به زبان دانمارکی: Tillykke Med Fødselsdagen
عبارت بالا به معنی “آرزوهای خوب برای تو در جشن تولدت” است. آنها عشق زیادی به پرچم خود دارند و قرار دادن یک میله پرچم مینیاتوری را کنار کیک تولد ضروری می دانند.
دانمارکی ها در روز تولدشان با آهنگ دارنمارکی مخصوص تولد جشن می گیرند و شادی می کنند.
تولدت مبارک به زبان نروژی: Gratulerer Med Dagen
در نروژ معمولا سالگرد تولدهای رند مانند ۲۰، ۳۰، ۴۰ و … بیشتر از سایرین به رسمیت شناخته میشود و معمولا این جشن تولدها پر شورتر برگذار می شود.
نروژی ها معمولا در جشن تولدهایشان “Hurra for deg som fyller ditt år” (هورا برای تو که این سال را هم پر کردی و پشت سر گذاشتی) می خوانند و یک مهمانی بزرگ برگزار می کنند. برای کودکان نیز جشن تولدشان به این صورت است که کودک متولد در جلو کلاس می رقصد در حالی که بقیه آهنگ تولد نروژی را برایش می خوانند.
تولدت مبارک به زبان فنلاندی: Hyvää Syntymäpäivää
در فنلاند هر روز از سال به یک نام اختصاص داده شده است و فنلاندی ها علاوه بر جشن گرفتن روز تولد، روزی که به نام شما اختصاص دارد را هم جشن می گیرند.
تولدت مبارک به زبان تاگالوگ: Maliforniaang Kaarawan
از آنجا که بخش عمده ای از مردم فیلیپین کاتولیک هستند، تولدها اغلب با مراسم مَس (Mass) شروع می شوند. هفتمین سالگرد تولد به عنوان سنی که بچه ها اولین قدم ها را برای رسیدن به بزرگسالی برمی دارند، برگزار می شود.
این سن سنی است که بچه ها بیشتر به خاطر عملکردشان پاسخگو هستند و مدرسه ابتدایی را شروع می کنند.
فیلیپینی ها هجدهمین سالگرد تولد یک دختر را با ۱۸ گل، ۱۸ شمع و ۱۸ جعبه هدیه جشن می گیرند.
تولدت مبارک به زبان هندی: की शुभकामनाएं
در بسیاری از مناطق هند، جشن تولد با روش غربی و هندو برگزار می شود. تولد معمولاً با دعا و نیایش در معبد و مالیدن مخلوطی از خمیر برنج و زردچوبه روی پیشانی فرد متولد آغاز می شود و سپس با سنت های غربی بیشتری مانند آهنگ تولدت مبارک و برش کیک دنبال می شود.
تولدت مبارک به زبان بنگالی: শুভ জন্মদিন
جشن گرفتن به مناسبت روز تولد، خیلی مرسوم نیست. اما وقتی نوزادی متولد می شود، این اتفاق فرخنده را با پخش کردن شیرینی در میان خانواده و دوستانش جشن می گیرند. آنها همچنین جشن کوچکی برای مراسم نامگذاری نوزاد برگزار می کنند.
تولدت مبارک به زبان تامیلی: வாழ்த்துக்கள்
در سریلانکا، نوزادان اولین تولد خود را در ۳۱ روزگی جشن می گیرند و از پدر و مادر خود هدیه ویژه دریافت می کنند. معمولاً این هدیه نوعی خوش شانسی برای او به شمار می رود که کودک تا آخر عمر با خود نگه می دارد.
رفتن به یک معبد و انجام کارهای خوب برای جذب کارمای خوب در روز تولد نیز یک سنت معمول است.
تولدت مبارک به زبان عربی: عید مولد سعید
جشن گرفتن روز تولد در کشورهای عربی زبان امری رایج نیست. اما بیشتر جشن ها مانند جشن هایی است که در فرهنگ غربی برگزار می شود.
در مصر، برخی از مردم تولد نوزاد را با فرو بردن کودک در رودخانه نیل جشن می گیرند، مراسمی که از زمان فرعونیان مرسوم بوده است. در هفتمین روز پس از تولد، آنها جشنی را برگزار می کنند که subu نامیده می شود.
به نظرشما کشنده ترین و خطرناک ترین حیوانات روی زمین کدام حیوانات هستند؟
امروز تصمیم گرفتیم مرگبارترین حیوانات جهان را رتبه بندی کنیم اما دقت داشته باشید که این لیست نمایانگر انواع مختلف حیوانات کشنده است، اما به هیچ وجه جامع نیست. ما لیست کشنده ترین و خطرناک ترین حیوانات را در قالب این مطلب در مجله آلامتو با شما همراهان عزیز به اشتراک بگذاریم، لطفا تا انتها با ما همراه باشید.
کوسه ها: سالانه ۶ کشته
حملات کوسه بسیار نادر است. در سال ۲۰۱۴ ، فقط سه مورد مرگ و میر در سراسر جهان مربوط به حملات کوسه بوده است و در سال ۲۰۱۵، این رقم به شش مورد رسیده است.
گرگ ها: ۱۰ کشته در سال
حملات گرگ در بسیاری از نقاط جهان که گرگ ها زندگی می کنند امری رایج نیست. بررسی حملات گرگها نشان داد که تعداد کمی از آنها در ۵۰ سال منتهی به سال ۲۰۰۲ در اروپا و آمریکای شمالی اتفاقافتاده است، اگرچه تعداد کمی از آنها در طول دو دهه در برخی مناطق هند گزارش شدهاند که به طور متوسط تا ۱۰ کشته در سال کاهش داشتهاست.
شیرها: بیشتر از ۲۲ کشته در سال
برآورد مرگ های مربوط به شیر نیز سال به سال متفاوت است. مطالعه ای در سال ۲۰۰۵ نشان داد که از سال ۱۹۹۰، شیرها ۵۶۳ نفر را فقط در تانزانیا کشته اند، این چیزی معادل ۲۲ نفر در سال است.
مرگ های اضافی احتمالاً در خارج از تانزانیا اتفاق می افتد، اما یافتن تعداد مشخص جهانی دشوار است.
فیل ها: ۵۰۰ کشته در سال
فیل ها نیز مسئول تعدادی از مرگ و میرها در سال هستند، در مقاله ۲۰۰۵ نشنال جئوگرافیک گفته شد که ۵۰۰ نفر در سال توسط حملات فیل ها کشته می شوند. جالب است بدانید که تعداد بیشتری فیل توسط مردم کشته شده است.
اسب های آبی: ۵۰۰ کشته در سال
مدت ها اسب های آبی کشنده ترین حیوان در آفریقا به حساب می آمدند. اسب های آبی به دلیل رفتار تهاجمی نسبت به انسان، از جمله کشنده ترین حیوانات شناخته می شوند.
کرم های نواری: ۷۰۰ کشته در سال
کرم های نوار عامل ایجاد عفونی به نام سیستیکروکوزیس است که سالانه حدوداً ۷۰۰ نفر را می کشند.
تمساح: ۱۰۰۰ کشته در سال
طبق گفته سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد، در حال حاضر تمساح حیوان بزرگی است که مسئولیت بیشترین مرگ و میر انسان را در آفریقا بر عهده دارد، گرچه جمع آوری تعداد دقیق کشته ها کاری مشکل است.
کرم حلقوی: ۴۵۰۰ کشته در سال
بر اساس مطالعه ای که در سال ۲۰۱۳ انجام شد، کرم حلقوی منجر به عفونتی به نام aschariasis می شود که حدود ۴۵۰۰ نفر را در سال از بین می برد.
سازمان جهانی بهداشت خاطرنشان می کند که این عفونت در روده کوچک افراد اتفاق می افتد و این یک بیماری است که کودکان بیش از بزرگسالان به آن مبتلا می شوند.
مگس تسه تسه: ۱۰ هزار کشته در سال
مگس تسه تسه بیماری را به نام بیماری خواب منتقل می کند، یک عفونت انگلی است که در ابتدا می تواند منجر به سردرد، تب ، درد مفصل و خارش شود، اما بعدا می تواند منجر به برخی از مشکلات عصبی جدی شود.
با شناسایی ابتلای حدود ۱۰ هزار مورد جدید که در حال حاضر هر ساله گزارش می شود، تعداد تخمینی مرگ سالانه در حال کاهش است.
حشره قاتل (Assassin Bugs): 12 هزار کشته در سال
حشره قاتل که به آن kissing bug نیز گفته می شود، مسئول حمل بیماری شاگاس است که به طور متوسط سالانه حدود ۱۲۰۰۰ نفر را می کشد. بیماری شاگاس یک عفونت انگلی است که از طریق حشره منتقل می شود.
حلزون های آب شیرین: بیش از ۲۰۰۰۰ کشته در سال
حلزون آب شیرین حامل کرم های انگلی است که افراد را به بیماری به نام شیستوزومیازیس یا تب حلزون مبتلا می کند که بسته به ناحیه ای که تحت تأثیر آن قرار می گیرد، می تواند باعث درد شدید شکم و خون در مدفوع یا ادرار شود.
سالانه میلیون ها نفر به این عفونت مبتلا می شوند و سازمانی جهانی بهداشت تخمین می زند که بین ۲۰ تا ۲۰۰ هزار مرگ می تواند به بیماری تب حلزون نسبت داده شود.
سگ: سالانه ۳۵۰۰۰ کشته
سگ ها – بخصوص سگهایی که توسط ویروس هاری آلوده شده اند – یکی از کشنده ترین حیوانات هستند، هرچند با استفاده از واکسن می توان از این ویروس جلوگیری کرد.
طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، حدود ۳۵۰۰۰ مرگ و میر می تواند به هاری نسبت داده شود و از این موارد، ۹۹ درصد آن توسط سگ ایجاد می شود.
مارها: ۱۰۰۰۰۰ کشته در سال
گزش مار از سال ۲۰۱۵ بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر در سال را به کام مرگ می کشاند.
انسان: سالانه ۴۳۷۰۰۰ کشته
طبق گزارش اداره دفتر مقابله با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد، در سال ۲۰۱۲ حدود ۴۳۷۰۰۰ مورد قتل رخ داده است که انسان را به دومین حیوان کشنده (و مرگبارترین پستاندار) تبدیل کرده است.
این آمار آمار ترسناکی است که نشان می دهد ما آدم ها هم تا چه حد می توانیم خطرناک باشیم.
پشه ها: ۷۵۰ هزار کشته در سال
پشه ها حشرات مزاحمی هستند که خون را می مکند و ویروس ها را از فردی به فرد دیگر منتقل می کنند، و خبر نگران کننده این که این حشرات مزاحم مسئول بیشترین مرگ و میر مربوط به حیوانات هستند.
مالاریا به خودی خود مسئول بیش از نیمی از مرگ و میر ناشی از پشه است که عمدتا در آفریقای جنوبی دیده می شود، هر چند این روند رو به کاهش است: براساس اطلاعات سازمان جهانی بهداشت، میزان مالاریا بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵، ۳۷ درصد کاهش یافته است.
تب دِنگی (Dengue fever) یکی دیگر از بیماری های منتقله از پشه، در برخی از کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین به دلیل اصلی بستری و مرگ در کودکان تبدیل شده است.